۱۶ خرداد ۱۳۸۶، ۸:۳۳

دین و دنیا در اندیشه امام خمینی ؛ گفتاری به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)

دین و دنیا در اندیشه امام خمینی ؛ گفتاری به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: شک نیست که یکى از بهترین آثار نظام مقدس اسلامى در ایران، بعد علمى و فرهنگى آن است. فرهنگى که با اعتقادات دینى و مذهبى مردم این مرز و بوم آمیخته و در همه ابعاد زندگى آنان بروز و ظهور یافته است. در این مقال دیدگاههای امام خمینی، بنیانگذار انقلاب ایران در باب دین و دنیا و رابطه این دو با یکدیگر به طور اجمال مرور شده است .

به گزارش خبرگزاری، از مجموع آیات دین و شریعت، مفسرین چنین تلقى مى‏ شود که دین همان مجموعه تعالیم و سیره قولى و عملى صاحبان دین براى رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را گویند.

امام خمینى(ره) و علامه طباطبائى صاحب تفسیر المیزان و کثیرى از شاگردان ایشان به این قول ملتزم شده‏اند.

تحلیل و تفسیر امام خمینى (ره) در این باب این است که دین به مجموعه قوانینى گفته مى‏شود که در راستاى سعادت دنیا و آخرت انسانها تدوین و تنظیم شده است.

ایشان در محدود کردن دین به امور شخصى شدیدا مخالفت ورزیده و بیش از آنکه به جنبه فردى دین توجه داشته باشد به ابعاد اجتماعى آن اهتمام دارد و در مقابل آنان که با تنگ نظرى، دین الهى را مورد تحلیل خود قرار مى‏دهند شدیدا مى‏تازند و مى‏فرمایند:

«دین الهى داراى دستورات جامعى است که کلیه ابعاد مادى و معنوى بشر را شامل مى‏شود تعالیمى که علاوه بر فنى ساختن انسان در بعد روحانى در مادیات هم او را غنى مى‏سازد.» 

و در بیانى دیگر مى‏فرمایند:

«از دین اسلام و بعثت رسول اکرم (ص) برداشتهاى مختلفى است چنانچه از انسان هم برداشتهاى مختلفى مى‏باشد هر دیدى محدود به حدود آن کسى است که آن دید را دارد. انسان موجودى است محدود، انسان غیر متناهى در کمال غیرمتناهى در جلال و جمال دید غیرمتناهى دارد و او مى‏تواند از اسلام و از انسان برداشت صحیح بکند.» 

در خصوص محدود و محصور نمودن دین، مبناى ایشان این است که: نباید دین را در محدوده دنیا یا آخرت محصور نمود. محدود کردن دین به امور دنیوى صرف یا به امور اخروى هر دو خلاف واقع است. مى‏فرمایند:

«محدود کردن هر چه باشد خلاف واقعیت است. نسخه تربیت اسلام که قرآن باشد نامحدود است نه محدود به عالم طبیعت است و نه محدود به عالم غیب و نه محدود به عالم تجرد است، همه چیز است. بنابراین نباید گمان شود که اسلام آمده است‏ براى این که این دنیا را اداره کند یا آمده است فقط براى این که مردم را متوجه آخرت سازد نوع انسان در خسارت است مگر آنان که در حصار دین و ایمان و تربیت انبیاء وارد شوند.» 

پس تعریف مفهومى دین- نه تعریف ماهوى همان مجموعه قوانین و تعالیمى است که در باب عقاید، اخلاق و احکام، براى رساندن انسان به سعادت و کمال تدوین گردیده است.

حقیقت دین اسلام

از جمله آیاتى که درباره نفى شرک و بت پرستى و اثبات توحید و خدا پرستى در قرآن کریم آمده به نوعى از حقیقت دین سخن گفته ‏اند که همان سوق دادن حیات فردى و اجتماعى انسانها به برترین کمال و سعادت یعنى دست‏یابى به مقام قرب ربوبى و دورى جستن از قلمرو پست مادى مى‏باشد. کلام امام خمینى(ره) این است که:

«حقیقت دین اسلام این است که همه مسائل مربوط به زندگى بشر را و آنچه مربوط به رشد و تربیت انسان و ارزش انسانى مى‏باشد را دار است. اسلام همه چیز را گفته است لکن اشکال بر سر مسلمین است.»

سایر مفسران و دین شناسان شبیه همین مطلب را بیان کرده‏اند، صاحب تفسیر المیزان در ذیل آیه: (قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمه سواء بیننا و بینکم)  مى‏فرمایند:

«حقیقت دین عبارتست از تعدیل اجتماع انسانى در مسیر حیاتى آن که به تبع آن تعدیل حیاتى فرد هم در آن نهفته است. دین، اجتماع انسانى را در راه فطرت و آفرینش، وارد ساخته و به آن موهبت‏حریت و سعادت فطرى چنانکه مقتضى عدل است مى‏بخشد. همچنین به یک فرد، حریت مطلقه داده در انتقاع بردن از جهات حیات، چنانچه فکر و اراده‏اش او را رهبرى مى‏کند و تا جائى که ضررى به حیات اجتماع نرساند، آزاد مى‏گذارد.»

در واقع اندیشه امام خمینى و علامه طباطبائى این است که موجب آزادى و حریت و نعمت نیکبختى و سعادت با عمل به دین تضمین شده است و بیرون از حقیقت دین، جز بردگى و بندگى و شقاوت و بدبختى، تحفه دیگرى نیست.

حقیقت دین از دیدگاه امام خمینى (ره) نشأت گرفته از متون دینى است که همانا سعادت دنیا و آخرت، بهبودى حیات مادى و معنوى و صلاح و آرامش روحى و جسمى همه انسانهاست که هم صلاح زندگى دنیا را تأمین کند و هم آفات کمال آخرت را بزداید. پس مصالح بندگان در دنیا و آخرت در متن دین نهفته است .

امام همچنین با ژرف نگری خاص فرموده اند: «اسلام دینى نیست که براى یک طرف قضیه فکر کرده باشد، اسلام همه اطراف قضایا را بیان کرده است، تمام احکام مربوط به دنیا و مربوط به سیاست، مربوط به اجتماع و اقتصاد و تمام قضایایى که اهل دنیا از آن بى اطلاع هستند. ادیان توحیدى آمده‏اند تا هر دو طرف قضیه را نگاه کنند، چنین نیست که از یک طرف غافل باشد خصوصا اسلام که از همه ادیان بیشتر در این معنا پافشارى دارد. همه احکامش مخلوط به سیاست است، نمازش و حجش و زکاتش، مخلوط به سیاست است، اداره مملکت است، خمسش مربوط به اداره مملکت است.» 

معنى دنیا

در میان علماى اهل لغت ‏براى این کلمه دو معنا شده است. برخى از اهل لغت گفته‏اند: دنیا از ماده دنو به معناى نزدیکى است. و عده ‏اى گفته‏اند از ریشه دنى است ‏به معناى پستى و دنائت. یعنى مرحله نازل و دانى از حقیقت هستى که غالبا در مقابل آخرت استعمال مى‏شود. مثل: (خسر الدنیا و الاخره) و یا مثل این قول خداوند که مى‏فرماید: (و آتیناه فى الدنیا حسنه و انه فى الاخره لمن الصالحین) (25) و گاهى به معناى اقرب است در مقابل اقصى. مثل: (اذ انتم بالعدوه الدنیا و هم بالعدوه القصوى) و جمع دنیا دنى است.

به دنیا دهر هم گفته شده، دهر یعنى مدت عالم از مبدا تا منتهى. مثل: (هل اتى على الانسان حین بما من الدهر) هر چه که داراى زمان طولانى باشد بدان دهر گفته مى‏شود، بر خلاف زمان که به مدت کوتاه اطلاق مى‏شود. حاصل کلام علماى اهل لغت این است که دنیا، حالات قبل از مرگ و آخرت حالات بعد از مرگ را گویند.

حقیقت دنیا از نگاه امام خمینی

«دنیاى هر کس، همان آمال اوست، دنیا همان است که پیش شما است، خود شما وقتى توجه به نفستان دارید خودتان دنیائید اما از شمس و قمر و طبیعت هیچ تکذیب نشده است از اینها تعریف شده است، اینها مظاهر خدا است.» 

«دنیا فى نفسه مذموم نیست و دورى از کمال نمى‏آورد بلکه آن علایقى که در انسان پدید مى‏آید موجب دورى انسان از خدا مى‏گردد. آنچه انسان را گرفتار مى‏کند علاقه است.»

نظر و اندیشه امام خمینى بر این امر مبتنى است که نباید از دنیا معنایى بدست داد که خارج از ادراک عامه مردم باشد. هنر یک عالم دینى آن است که در حد عقول انسانها مطلب را به آنها تفهیم نماید. در طول تاریخ شاید بیشترین افراط و تفریط در این موضوع از جانب عارفان و عالمان دینى صورت گرفته باشد. لذا با اینکه خود، فیلسوف و عارف و مفسر به معناى واقعى کلمه بوده‏اند ولى شدیدترین انتقاد را از آنان مطرح مى‏کنند و مى‏فرمایند:

«بسیارى از زمانها بر ما گذشت که یک طایفه‏اى از فیلسوف و عارف متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوى بودند اینها معنویات را گرفتند و ما عداى خود را تخطئه نموده و آنان را قشرى به حساب آوردند بلکه وقتى دنبال تفسیر قرآن رفتند اکثر آیات را به جهات عرفانى و فلسفى و معنوى برگرداندند و به کلى از حیات دنیایى و جهاتى که در این جا به آن احتیاج است و تربیتهایى که در اینجا باید بشود غفلت نمودند به حسب اختلاف مسلکشان رفتند به دنبال همان معانى بالاتر از ادراک عامه مردم.

اینها مى‏خواستند همه چیز را به معنویات و ماوراى طبیعت ‏برگردانند. در مقابل این افراط کارى‏ها، اخیرا اشخاصى پیدا شدند نویسنده‏هایى که متدین و مؤمنند و خدمتگزارند چنانچه آنها هم خوب بودند. فقها و متکلمین و فلاسفه همه مى‏خواستند به اسلام خدمت کنند حالا این عده از نویسنده‏ها آیات قرآن را بر عکس فلاسفه و عرفا به مادیات بر مى‏گردانند.» 

پاسخ امام خمینى (ره) در مقابل افکار انحرافى از دین چنین است:

«دین احکام معنوى دارد و بسیارى از احکامش سیاسى است، دین از سیاست جدا نیست البته در اذهان بسیارى از اهل علم و بیشتر مقدسین این است که اسلام به سیاست چه کار دارد. اسلام و سیاست جداست. دین على حده است، سیاست على حده، اینها اسلام را نشناخته‏اند.

مگر سیاست چیست روابط بین حاکم و ملت، اسلام احکام سیاسى‏اش بیشتر از احکام عبادى است. اسلام در مقابل ظلمه ایستاده است، حکم به قتال داده، حکم به کشتن داده در مقابل کفار و این احکام باید اجرا شود.» 

مبناى اندیشه امام بر این است که دین براى اصلاح امور دنیوى و فلاح و رستگارى حیات اخروى تشریع شده و هرگونه تعطیلى احکام دین در شأنى از شئونات فردى و اجتماعى انسانها تصور غلط و تلقى ناصوابى از حقیقت دین است که با اغراض گوناگون بیان مى‏شود.

کد خبر 497352

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha